English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (2594 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
namely <adv.> U به عبارت دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
in fact U به عبارت دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
arrest of judgment U سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
estate in remainder U ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
metaphraze U به عبارت دیگر در آوردن
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
i.e U مخفف به عبارت دیگر
Other Matches
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
statement U عبارت
wordage U عبارت
term U عبارت
statements U عبارت
clauses U عبارت
word U عبارت
worded U عبارت
termed U عبارت
phrases U عبارت
terming U عبارت
phrase U عبارت
cl U عبارت
clause U عبارت
expressions U عبارت
phrased U عبارت
expression U عبارت
experssion U عبارت
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
Namely …viz …it consists of… U عبارت است از ...
Verbosity. Rhetoric. U عبارت پردازی
term U جمله عبارت
termed U جمله عبارت
To phrase. U به عبارت در آوردن
assignment statement U عبارت گمارشی
affirmative U عبارت مثبت
quotation U اقتباس عبارت
expression U افهار عبارت
expressions U افهار عبارت
phraseology U عبارت پردازی
involution U پیچدارکردن عبارت
terming U جمله عبارت
context style of a expression U سیاق عبارت
doxology U عبارت تسبیحی
quotations U اقتباس عبارت
colloquialism U عبارت مصطلح
prolixity U عبارت زاید
protext U عبارت پیشین
passage U عبارت فقره
wording U عبارت سازی
passages U عبارت فقره
put into words U به عبارت دراوردن
range expression U عبارت دامنه
relational expression U عبارت رابطهای
the letter of the law U عبارت قانون
term U عبارت [ریاضی]
mathematical term U عبارت [ریاضی]
paragrapher U عبارت نویس
an idiomatic experssion U عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase U عبارت تعجبی
colloquialisms U عبارت مصطلح
trinomial U دارای سه عبارت
phraseologist U عبارت پرداز
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
locutions U سبک عبارت پردازی
to express in worde U به سخن یا عبارت دراوردن)
phrase U فراز عبارت سازی
phrased U فراز عبارت سازی
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
phrases U فراز عبارت سازی
locution U سبک عبارت پردازی
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
pull out quote U عبارت استخراج شده
passage U عبارت منتخبه از یک کتاب
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
escalation U ماده یا عبارت تعدیل
limitation clause U عبارت تعیین حدود
landed a U که عبارت از زمین است
passages U عبارت منتخبه از یک کتاب
facies U عبارت مشخص یک طبقه
anastrophe U تعویض کلمات یک عبارت
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
verbalism U عبارت بی معنی پرحرفی
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
equation of exchange U به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
B.Sc U مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
anastrophe U قلب عبارت کلمات مقلوب
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
fisher equation U این رابطه عبارت است از :
b. and b U مخفف عبارت 'breakfast and bed'
lambs wool U که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
invert U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue-twisters U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
well turned U خوب ادا شده خوش عبارت
florulent U خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
worid U عبارت پیغام خبر قول عهد
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
irishism U عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
to knock head U چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
C.I.A U مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
mutatis mutandis U عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
kowtow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
semicolon U که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
kotow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] U خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
haplography U اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
vigmette U ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
statement U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gongs U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
demurrer U عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
gong U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
hatched moulding U گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
good offices U عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
indirect objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
kedgeree U خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
ignoratio elenchi U سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
predicate U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
optimize U برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
predicates U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
leitmotif U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
leitmotive U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
desktop U ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
equitable mortgage U در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
tokens U کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token U کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
backgrounds U امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background U امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
errors and omissions expected U باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
consist U شامل بودن عبارت بودن از
consists U شامل بودن عبارت بودن از
arithmetic expression U عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
affirmatory U کلمه اثبات عبارت اثبات
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
egoism U یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
thence U دیگر
further U دیگر
alternative U شق دیگر
one an other U یک دیگر
anymore U دیگر
no more U دیگر نه
else U دیگر
next U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
secus U از دیگر سو
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
1life cycle ceremonies
1معادل عبارت، رویدادهای حاشیه ای چیست.
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com